Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-05@18:50:41 GMT

دانکرک؛ تحریف سینمایی باشکوهی از تاریخ است

تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۵۰۹۰۲

دانکرک؛ تحریف سینمایی باشکوهی از تاریخ است

آنچه کریستوفر نولان در مقام کارگردان در مورد وقایع دانکرک به تصویر کشیده است، تحریف محض تاریخ با استفاده از جابجایی عناصر فرمی سینماست، اما در محتوا مصداق واقعیت است.

خبرگزاری تسنیم- ایمان هادی

انگلیسی‌ها از آنچه در«دانکرک» حین جنگ جهانی دوم رخ داد، حماسه ساخته‌اند و با خودستایی «تاریخی – ملیِ» کاملا انحرافی، از یک شکست بزرگ، منظومه پیروزی سروده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در جنگ جهانی دوم، چهارصد هزار سرباز انگلیسی و فرانسوی در ساحل دانکرک توسط نیروهای آلمان نازی محاصره شدند. «دانکرک» شهری در شمال فرانسه گرفته است که در اوایل جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان، نیروهای متفقین را تا این شهر ساحلی به عقب ‌راند و حدود چهارصد هزارنفر از نیروهای متفقین در این منطقه گرفتار شدند.

کشتی‌‌ها و قایق‌های فراوانی از بریتانیا برای نجات این جمعیت سربازان به ساحل دانکرک گسیل شدند، مورد حمله هوایی نازی‌ها قرار گرفتند. پشت سر نیروهای متفقین، آلمان‌ها با تمام تجهیزات در حال پیشروی، و در مقابل آنها دریا بود. به فاصله زمانی کوتاهی یا باید تسلیم دشمن می‌شدند یا تا نابودی کامل پیش می‌رفتند. بر اساس یک تصمیم تاریخی و آنی هیتلر، جنگ دوم جهانی در«دانکرک» به پایان نرسید و امپراطوری استعمارگر بریتانیا نابود نشد. اما همین موضوع پتانسیل فراوانی برای فیلم سینمایی دیگری است. برای عدم سرکوب نیروهای بریتانیایی، علامت سئوال‌های فراوانی وجود دارد که هیچگاه تاریخ پاسخ روشنی برایش نیافته است. بریتانیا در آستانه نابودی سیصد هزار نیروی نظامی خویش قرار گرفت، اما چرچیل از این عقب نشینی حقارت بار، بارها و بارها به عنوان یکی از معجزه‌های جنگ جهانی دوم یاد کرد و مسیر جنگ پس از گریز نیروهای بریتانیایی تغییر کرد.

فیلم کریستوفر نولان با عنوان «دانکرک» بازتابی بصری، از رویدادهای اواخر مه و اوایل ژوئن 1940 (خرداد 1319) است. زمانیکه قوای فرانسوی و انگلیسی در ساحل «دانکرک» توسط نیروی‌های آلمان محاصره شدند و نازی‌ها با عقب نشینی تعجب برانگیز هیتلر، طلسم شکست ناپذیر بودن استعمار کبیر را حل نشده باقی گذاشتند. هنر «نولان» در فیلم دانکرک این است که با اتکا به فرم ساختگی‌اش، مخاطب را در شرایط مشابه سربازان قرار می‌دهد که نمی‌دانند که چه سرنوشتی در انتظار آنهاست و دائما مرگ را به چشم می‌بینند. طبق استنادات تاریخی، دولت بریتانیا نقشه‌ای برای خارج کردن سربازانش از شهر دانکرک نداشت و لحظه به لحظه تقلا و تلاش می‌کرد، تا ارتش بریتانیا در ساحل دانکرک دفن نشود. بر خلاف فیلم‌های دیگر که تمرکزشان روی قهرمان اصلی است تا زنده بماند و هیجان تماشاگر به آرامش منتهی شود، مخاطب در هر صحنه از دانکرک، در مصیبت جنگ شریک می‌شود. هیچ کس بهتر از نولان که از پدری انگلیسی و مادری آمریکایی متولد شده، ‌نمی‌توانست داستانی از جنگ دوم را که آمریکایی‌ها در آن حضور ندارند، بدین صورت در یک فیلم سینمایی تعریف کند. برای نولان انگلیسی – آمریکایی، تفاوت مهم دانکرک با سایر رویدادهای جنگ دوم این است که بخشی از جنگ دوم را بدون حضور نظامی ایالت متحده تصویر می‌کند، تا سند حقارت انگلیسی، مستقل از حضور آمریکا در جنگ، به یک برگ برنده ملی – تاریخی بدل شود.

زمانی‌که فرانسه در سال 1940 سقوط کرد، آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود. سربازانیکه در دانکرک محاصره شدند، استرالیایی، فرانسوی، بلژیکی ،کانادایی و بیشتر انگلیسی بودند. در این فیلم 106 دقیقه‌ای (کوتاهترین فیلم نولان )، تیری به قلب و ذهن تماشاگر شلیک می‌شود. نولان «نئوفرمالیست» حقه‌باز سینما، توانایی خاصی را در بازی با فضا - زمان در فیلم‌هایش نشان داده است و با استفاده از همان شگرد، نفس تماشاگر را می‌گیرد و تاریخ را به روشنی تحریف می‌کند.

پرش‌های خطی او در فیلم چنان است که تماشاگر یک واقعه را از دیدگاه‌های مختلف دنبال می‌کند. در این فیلم نولان دنبال واکنشی از سوی تماشاگر است که مخاطبان آنرا، بهت و حیرت تفسیر می‌کنند. فیلم لبریز از پراکندگی و سرخوردگی سربازان انگلیسی است، اما خاصیت نئوفرمالیست انگلیسی – آمریکایی سینما این است که از سرخوردگی و وحشت، هیجان زیستن خلق می‌کند. صحنه نخستین فیلم که هواپیمای آلمانی به سوی سربازان محاصره شده، شلیک می‌کند، حقارت سربازان انگلیسی در میزانسن عجیبی متجلی می‌شود، اما چطور می‌شود که از نمایش مجموعه این حقارت‌ها، تماشاگر احساس پیروزی در جبهه انگلیسی را برداشت می‌کند و میزانسن حقارت بدل به میزانسن حماسه و پیروزی آنگلوساکسونی می‌شود؟!

چگونه با تغییر پارامترهای فرم در سینما تاریخ را تحریف کنیم؟!

آنچه کریستوفر نولان در مقام کارگردان در مورد وقایع «دانکرک» به تصویر کشیده است، تحریف محض تاریخ با استفاده از جابجایی عناصر فرمی سینماست، اما در محتوا مصداق واقعیت است. چطور فیلمنامه بر اساس رخدادهای تاریخی به نگارش درآمده، اما ماحصل اثر سینمایی تحریفی باشکوه از تاریخ است! چطور شکست بزرگ سربازهای بریتانیایی لحنی حماسی به خود گرفته و مخاطب فیلم دانکرک تصور می‌کند گریختن از دانکرک مصداق پیروزی است؟! این تحریف آشکار تاریخی- سینمایی با جذابیت‌های فراوانی روایی در قالب فرم ارائه می‌شود. در واقع نولان همان حقارت شکست را در فیلمش نشان می‌دهد، اما مخاطب برداشتی حماسی توام با پیروزی را تجربه می‌کند. این مسئله ریشه در جادوی فرم دارد.

مسعود فراستی و محمد تقی فهیم، دو منتقد سرشناس سینما در دو برنامه مبسوط سینمایی تلویزیونی(هفت) ساعت‌ها از آنتن زنده تلویزیون را تصرف کردند تا بگویند فرم در سینما چیست اما نگفتند. هر دو که به عنوان استاد برجسته حوزه نقد شناخته می‌شوند، سخن از نوعی فرم به میان آوردند که گاهی مضمونش به دکوپاژ و میزانسن شباهت داشت، گاهی به فیلم جشنواره‌ای و تعریف اصلی فرم مغفول ماند. وقتی سینمای ایران، تعالی اسکاریش در فیلم‌های فرهادی به مدیوم شات و مواجه دو به دو پرسوناژها، خلاصه می‌شود و منتقدانش از ‌تمیز دادن مفهوم میزانسن، دکوپاژ و فرم عاجز هستند، فقر تئوریک داخلی در حوزه سینما نمود پیدا می‌کند.

فرم در سینما، تعریف بسیار گسترده ای دارد که در یک جمله، در یک صفحه کاغذ، در چندین جلد کتاب نمی‌توان آنرا تشریح کرد. فرم را در هنر نقاشی می‌توان به سبک‌های مختلف ارجاع داد اما فرم در سینما از جزئیات و متغیرهای گوناگونی تشکیل شده است. در تحلیل فیلم «دانکرک» کریستوفر نولان تحریف تاریخی را از جابجایی عناصر تشکیل دهنده فرم می‌توان کشف کرد.

مهمترین عنصر وابسته فرم سینمایی، «زمان منظور» در فیلم است که برخی آنرا «دایره زمانی دراماتیک» تفسیر کرده‌اند.«زمان» در آثار نولان نقش مهمی در ارائه فرم اثر را از سوی فیلمساز دارد. خالق «دانکرک» در مهمترین تالیفات خود به مقوله تغییر و جابجایی زمانی در آثارش خیلی اهمیت می‌دهد. در واقع «بازی با زمان» و گاهی «جابجایی زمانی» بخشی از تالیف خاص نولان به شمار می‌رود. مثلا فیلم «تعقیب» که نخستین فیلم نولان است در یک بازه زمانی شش ماهه و در روزهای آخر هفته می‌گذرد. کارگردان یک دایره زمانی 6 ماه را تعریف می‌کند که مرکزیت این دایره روزهای آخر هفته در برگرفته است. فیلم «تعقیب» بی آلایش‌ترین اثر نولان با دو پیرنگ موازی عناصر سرآمدروایی خاصی ندارد اما فرم اثر با اتکا به زمابندی روایی ساختار فیلم را منتقدپسند می‌کند.

در فیلم «حافظه» که با عنوان یادگاری نیز شناخته می‌شود، نولان به درهم ریختن زمان روایی دست می‌زند. قالبی که شکل تقلیدی آن در آثار آلخاندرو گوانزالس ایناریتو، شخصیت پردازی را تحت الشعاع قرار می‌دهد. در فیلم «حیثیت»، عطف دراماتیک با استفاده جامپ زمانی و گم شدن پازل‌های زمانی اتفاق می‌افتد. در بتمن آغاز می‌کند، شناخت دقیق این ابر قهرمان با رجعت زمانی به گذشته و حال، در طول مدت زمان فیلم اتفاق می‌افتد. شعبده نولان در معادل شناسی زمانی، میان جهان پس از سیاه چاله‌ها در بعد چهارم و زمان جاری در روی کره زمین، در فیلم میان ستاره‌ای رخ می‌دهد و در نهایت درخواهیم یافت یکساعت آنسوی ابرسیاه چاله معادل هفت سال روی کره زمین است.

کریستوفر نولان در دانکرک به تجربه آمیختگی زمانی در فرم به شیوه دیگری دست می‌زند. حتی جغرافیای رویدادها را به سه مکان مختلف تقسیم می‌کند. این سه موقعیت جغرافیایی عبارتند از «موج شکن» . «دریا» ، «هوا». روایت موج شکن، به وقایع دیواره ساحلی در دانکرک که با چوب پوشیده شده می‌پردازد. بخش موج شکن با تکمیل شدن محاصره آلمان نازی در ساحل پادُکَله دانکرک آغاز می‌شود. رویدادهای مرتبط با دریا به یک کشتی کوچک غیر نظامی می‌پردازد که به دعوت عمومی دولت بریتانیا، برای مشارکت در عملیات نجات نظامیان راهی دانکرک می‌شود. در «هوا» نیز داستان خلبانان جنگنده‌هایی با شخصیت محوری فاریِر (تام هاردی) را می‌بینیم که وظیفه مراقبت از نیروهای در محاصره متفقین را بر عهده دارد. اما در بخش «موج شکن» حوادث در طول یکهفته، رویدادهای محافظتی دریا در یک روز، و حوادث «هوا» در یک ساعت اتفاق می‌افتد. یک هفته «موج شکن» و «دریا» یک هفته و «هوا» دریک ساعت زمانی با استفاده از همان ترفندهای زمانی نولان در هم تنیده شده‌اند.

نولان این سه موقعیت را چنان برش زده که سه رویداد کاملا مرتبط با یکدیگر و به طور موازی و در یک زبازه زمانی تصور شوند. پیچیدگی بغرنج زمانی در متن فیلم دانکرک از حقیقت، افسانه می‌سازد، شکست را پیروزی جلوه می‌دهد و تاریخ با ابزار زمان در سینما، تحریف می‌شود. به همین دلیل است که دوربین نولان جبهه متحدین و آلمان نازی را رسما نادیده می‌گیرد و در پایان ‌بندی فیلم با نمایش رهایی سربازان در انگلستان، پرونده حقارت در جنگ دوم جهانی را با یک ترفندی فرمی زیبا می‌بندد. شاید در متون ادبی، نتوان زمان‌ سه رویداد را همچون فیلم دانکرک توصیف کرد، اما ابزار تصویر این فرصت را برای نولان فراهم می‌آورد که در مورد وقایع دانکرک مخاطب فعل ماضی، مضارع و هر گونه فعل استمراری را به یک شکل ببیند؛ پیروزی یعنی رهایی و رهایی یعنی پیروزی، شعار فیلم می‌شود.

به همین دلیل کریستوفر نولان در مقام کارگردانی در جوامع سینمایی و غیر سینمایی همچون یک ستاره سینمای کلاسیک ظاهر می شود و علاقمندان سینما در سراسر جهان به خاطر نام کارگردان دانکرک، به استقبال این اثر سینمایی رفته‌اند. نولان فیلمنامه دانکرک را بر خلاف رسم معمول هالیوودی خودش به نگارش درآورده و برای اینکه تلخی شکست بریتانیا لحن حماسی به خود بگیرد جبهه دشمن و افراد منتسب به دشمن را تصویر نکرده است. در واقع نولان بازهم دست به ساختار شکنی در فرم زده و از تصویر کردن آنتاگونیست روایی، پرهیز کرده است. بازهم اگر متهم به توهم توطئه نشویم، در نمایش ندادن جبهه دشمن، تعمد خاصی وجود دارد. فیلم در مورد وقایع دانکرک ساخته شده اما رویدادهای «جبهه غرب» قابل تعمیم به مشکلات جنگی – نظامی جهانی غرب است. «جبهه غرب» بارها و بارها در طول تاریخ در «دانکرک»های فراوانی گرفتار شده است؛ جبهه سوم(somme)در جنگ جهانی اول، ساحل نورماندی فرانسه در جنگ جهانی دوم، خلیج تونکین جنگ ویتنام، رود یالو در جنگ کره، فلوجه در عراق و .... . تاریخ جنگ‌های آنگلوساکسونی، از جنگ‌های صلیبی تا جنگ عراق، آکنده از موقعیت‌هایی است که سربازان غربی در مردابش گرفتار شده‌اند و نولان با نشان ندادن اتاق فرمان جنگ و حتی اتاق هدایت جنگ توسط چرچیل، عملا سیاستمداران را از شکست‌های تاریخی – سیاسی مصون کرده و دست به دامان سه روایت انسانی شده، از جهنمی در ساحل، دریا و آسمان. و این سه را با شکست زمان به یکدیگر متصل می‌کند.

نولان در ساخت این فیلم بسیار تحت تاثیر جیمز جونز است. نویسنده رمان «از اینجا تا ابدیت». جونز در جنگ جهانی دوم سرباز بود و برای بسیاری از فیلم‌های جنگی درباره جنگ دوم نقد می‌نوشت. نولان تحت تاثیر آثار جونز، فیلمی جنگی ساخته که جنگی نیست و بیش از هرچیزی درباره انسان است و مفهوم بقاء. به همین خاطر فیلم کم دیالوگ است، شخصیت‌ها به شکل عجیبی ناپخته هستند، ناپختگی که تماشاگر بتواند لحظات آنان را درک کند. برای نولان در این فیلم فرد مهم نیست فقط بقای جمع مهم است. به همین دلیل فیلم فاقد دیالوگ‌های زیاد، شخصیت پردازی، روایت مدون دراماتیک مبتنی بر تعلیق است. در فیلم‌های نولان مثل آثار کوبریک، چگونگی روایت قصه اصالت دارد و چرایی قصه اصالت ندارد. نولان مثل مکانیک و ساعت ساز، با پیچ و مهره فرم سینمایی بازی می‌کند و کشف و شهودش منجر به گریز بریتانیا از مهلکه‌ای تاریخی می‌شود.

انتهای پیام/

R1439/P1439/S4,34/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۵۰۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مست عشق، ماجرای یک تابوشکنی در سینما

در شرایطی که تصور می‌شد ذائقه مخاطبان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خنده‌دار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژه‌های غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم - گروه فرهنگی مروری بر ساخت آثار سینمایی در چند سال اخیر، یک حقیقت مهم را فاش می‌کند و آنهم اقبال خوب مخاطبان از فیلم‌های کمدی است. فروش بالای آثار طنز در چند سال اخیر، این پیام را به سینماگران داد که ساخت فیلم‌های کمدی می‌تواند تضمین‌کننده بازگشت هزینه‌های تولید آن باشد.

اوج این اتفاق را می‌توان در سال 1402 دید؛ جایی که کمدی‌ها نبض گیشه را به دست گرفتند و سهم بسیار زیادی از رکوردشکنی سینما در سال 1402 (با 28 میلیون مخاطب و حدوداً 1200 میلیارد فروش) مرهون وجود آنها شد. «فسیل»، «هتل»، «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» در مجموع با فروشی به میزان 830 میلیارد تومان توانستند سهم 70 درصدی از این رکوردشکنی را از آن خود کنند تا توجه دست‌اندرکاران سینما به ساخت فیلم‌های کمدی بیش از پیش جلب شود.

فارغ از پرداختن به چرایی و ریشه استقبال از فیلم‌های کمدی که خود موضوع مفصل دیگری است، یک موضوع مهم قابل طرح و بحث است؛ «آیا قرار است سینمای ایران در فیلم‌های کمدی خلاصه شود و شاهد تک ژانری باشیم؟»

تمساح خونی و سال گربه زیر سایه مست عشق

جدول فروش گیشه در روزهای ابتدایی سال 1403 باز هم در حال دامن زدن به پرسش فوق بود و رکوردشکنی‌های «تمساح خونی» و فروش بالای آن باز هم یادآوری می‌کرد که فعلا جایی برای ورود فیلم‌های غیرکمدی به پرده سنیما نیست!، اما حضور «مست عشق» ساخته حسن فتحی در صف اکران از نخستین روزهای اردیبهشت ماه، این گزاره را کمرنگ کرد. مست عشق از 5 اردیبهشت ماه اکران شد و تا به امروز (یعنی بعد از گذشت حدودا 10 روز) بیش از 46 میلیارد فروخته است.

این میزان فروش، مست عشق را در رتبه دوم فیلم‌های غیرکمدی از ابتدای سال 1402 تا به امروز قرار داده است، آنهم در شرایطی که رتبه نخست در اختیار انیمیشن «بچه زرنگ» با فروش 63 میلیارد تومان است و به نظر می‌رسد با ادامه روند فعلی فروش مست عشق، این فیلم می‌تواند رتبه نخست را از آن خود کند.

مست عشق و تابوشکنی در گیشه

یکی از ابعاد قابل بحث درباره مست عشق این است که فیلم جدید حسن فتحی یادآوری کرد "سینمای ایران تنها منحصر در دست کمدی‌سازان نیست و حتما سوژه‌ها و موضوعات دیگری هستند که می‌توانند اقبال مردم را به خود جلب کنند."

در شرایطی که تصور می‌شد ذائقه مخاطبان هنر هفتم در کشورمان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خنده‌دار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژه‌های غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. مست عشق سراغ یکی از مفاخر شعر و ادب ایران رفته و داستان زندگی چهره‌ای را روایت می‌کند که برای اکثر ایرانیان نام آشناست. اشعارش بارها و بارها در کتاب‌های فارسی دانش‌آموزان، برنامه‌های تلویزیونی و ترانه‌های خوانده شده توسط خوانندگان ایرانی بازخوانی شده و حس و حال علاقه‌مندان به ادب را دگرگون ساخته است.

اهمیت ساخت فیلمی نظیر مست عشق را باید از این جهت مورد بررسی قرار داد که راهی برای ساخت آثار سینمایی دیگری از مفاخر فرهنگ و ادب ایران باز می‌کند و این نوید را به دست‌اندرکاران سینما به ویژه تهیه‌کنندگان می‌دهد که برای جلب نظر مخاطب و کشاندن او به سالن سینما، به جز ساخت فیلم طنز، می‌توان سراغ موضوعات دیگر هم رفت. به ویژه اگر این موضوع، برگرفته از زندگی چهره‌های محبوب ایرانی مخصوصاً اهالی ادب و شعر باشند.

استاد مشهور ادبیات پارسی چه گفت؟

میرجلال‌الدین کزازی که از اساتید زبان و ادبیات فارسی است، در حاشیه اکران خصوصی مست عشق نکات مهمی را مورد اشاره قرار می‌دهد. او گفت: «از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دست‌اندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که می‌خواسته‌اند کرد، کامدار بوده‌اند. توانسته‌اند به آن آماج‌ها و آرمان‌هایی که در سر می‌پرورده‌اند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلم‌هایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم. دم‌های دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی  بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم می‌گذرد به راستی به گونه‌ای به او بازمی‌گردد زیرا اوست که سررشته‌ها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار  بشکوه ، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.»

ساخت فیلم درباره نظامی؛ ادامه یک درک صحیح فرهنگی؟!

اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد که در ششمین مجمع جهانی گفت‌وگوی بین فرهنگی در باکو حضور داشت از ساخت فیلم سینمایی درباره یکی دیگر از مفاخر ادبیات ایران و جهان خبر داد و گفت: فیلم سینمایی «حکیم نظامی» با همکاری وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان ساخته می‌شود.

او تاکید کرد که قرار است برای مشاهیر ادبیاتی، فیلم‌های مشترک تولید شود و گفت: "در ترکمنستان برای مختومقلی فراغی همین کار را می‌کنیم، در پاکستان نیز برای اقبال لاهوری کاری را در دست اقدام داریم؛ در سفر هفته گذشته به پاکستان برادران و خواهران پاکستانی به ویژه در شهر لاهور از این موضوع استقبال کردند. ساخت مجموعه جدیدی را برای حکیم نظامی آغاز می‌کنیم؛ در همین راستا از همکارانم در وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان دعوت کردیم تا ما را در ساخت فیلم سینمایی در این باره کمک کنند."

اگر حرف‌های وزیر ارشاد جامه عمل بپوشد و ساخت فیلمی درباره حکیم نظامی جدی و عملیاتی شود، شاهد ادامه یک سیاستگذاری صحیح فرهنگی خواهیم بود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تحقیر رقیب در فینال: عجب قهرمانی باشکوهی!
  • «تگزاس ۳» به سینما می‌آید
  • مست عشق، ماجرای یک تابوشکنی در سینما
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
  • امام صادق(ع)‌ پرچمدار ترویج معارف شیعه و مبارزه با تحریف دین بود
  • سردار رادان: عهد می‌بندم طرح نور را ادامه دهیم
  • سردار رادان: به سبک خودمان آزادی را ایجاد می‌کنیم
  • رادان: مردم افتخار کنید رئیس‌جمهوری دارید که برایش تکلیف مهم است
  • رادان: مردم افتخار کنید رئیس‌جمهوری دارید که برایش تکلیف مهم است/ بیشترین کسانی که در طرح نور و لایحه عفاف و حجاب تلاش کردند، نمایندگان اصفهان بودند/ ما به سبک خودمان آزادی برای احیای دینمان را ایجاد می‌کنیم
  • فیلم‌های سینمایی تلویزیون، شنبه ۱۵ اردیبهشت